سرو بلند

ساخت وبلاگ
آسمان شهرمن آبی و پاکمی گدازد از زمینِ خشک او ، بی آبی!خانه ها ویران و آدم ها به خوابچونکه می بینند در چشمانشان ، بی آبی!شهرِمن آبی و بی آب و زلالمی وزد در زلف نازک های او ، بی آبی!آب در کوزه همان برون تراود که در اوست می تراود در دلِ شب های ما ، بی آبی!مصادف با بحران آب در پی سیلاب (استان چهارمحال و بختیاری)شعر : متین ریاحی مهابادی + نوشته شده در دوشنبه بیست و چهارم مرداد ۱۴۰۱ ساعت 23:18 توسط متین ریاحی مهابادی  |  سرو بلند...ادامه مطلب
ما را در سایت سرو بلند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nasimkhazan بازدید : 67 تاريخ : يکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت: 22:20

نم ، نم  چیک چیکباد و باران بهاربر لب‌ بام بلندشُر شُرناودانی خستهبا دلی پر غصهیک دمی با قصهابر و باران بهارنفسی بغص آلودنرم !  نرم !هیس ! هیس !آهسته و آهسته ،  بیا !که در این دشت غریبجان بر لب بهم میریزدآه ! آهستهپیوستهبیاکه در این بام غریبدریایش خشکی استشعر: متین ریاحی + نوشته شده در شنبه نوزدهم تیر ۱۴۰۰ ساعت 22:48 توسط متین ریاحی مهابادی  |  سرو بلند...ادامه مطلب
ما را در سایت سرو بلند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nasimkhazan بازدید : 81 تاريخ : شنبه 25 تير 1401 ساعت: 6:18

فضای مجازی یا مزاجی !مادربزرگ مهربان همیشه درِ خانه باز بود.همین صفا و صمیمیتش اجاق خانه را همیشه گرم و بالش های لول شده منقش  را نرم نگه داشته بود.صدای ترق وتروق سماور زغالی، حرارت زغال‌های داغ، بوی خشت‌های کاهگلی حیاط خانه، جیک جیک گنجشکان نشسته بر روی شاخسارها و نوازش باد پاییزی روح آدمی را صیقل می‌داد و پرتوامید را در دل برمی‌افروخت.مادربزرگ کما فی سابق مشغول ریختن چای در استکان های کمرباریک قدیمی اش بود.گویی که این استکان ها مربوط به عهد تیرکمون شاه بودند! صدای شُرشُر ریختن چای داغ داخل استکان و قُل قُل کردن کتری آب جوش همچون نوای ارکست سمفونیک بتهوون گوش را نوازش می‌داد .مادربزرگ با نگاه ساده و لبخند بی آلایشی، استکان چای لب سوزِ لب دوز را مقابلم گذاشت؛ اما من همچنان سرگرم یارهمیشگی ، موبایل  بودم.غرق موج پیام ها و اخبارپی درپی بودم و همچون چک چکوهای بی قرار از واتس آپ به تلگرام و از تلگرام به واتس آپ می پریدم!مادربزرگ با صدای مهربان و آهسته‌ای گفت : ننه ! یکم سرت رو از توی اون پاره آجر دربیار و کمتر توی فضای مزاجی باش . چایی ات رو بخور جونم !آنقدر مشغول بودم که درکی از محیط اطراف نداشتم اما حرف مادربزرگ بی‌اختیارگل لبخند را روی لبانم نشاند و گفتم: ننه جون ! چشم  ولی اسمش فضای مجازیه‌ها ! مادربزرگ با حالت بی اعتنایی به حرف‌های من  گفت : ننه من نمیدونم ، خب حالاهرچی !  گفتم :آخه ننه جون این مجازیه یعنی غیر واقعی. نمیشه که گفت مزاجی !هرچه تلاش کردم مادربزرگ این کلمه را صحیح تلفظ کند ، نشد که نشد و این تلاش ، آبی بود که درهاون می کوبیدم !مادربزرگ بعضی کلمات ،مخصوصاً به قول خودش اجنبی  ها را نمی توانست درست تلفظ کند.برای همین دیجیتال ما، جی ج سرو بلند...ادامه مطلب
ما را در سایت سرو بلند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nasimkhazan بازدید : 84 تاريخ : شنبه 25 تير 1401 ساعت: 6:18

هان ! ای دل غافل
قاصد از راه رسید
خبرت نیست مگر
قاصدک بی تاب تو است
قاصدک با بال خود
بر در و دیوار شهر
دربه در دنبال تو است
آه و افسوس که در این بی تابی
هنوزم در خوابی!
سر ز بالین بردار
قاصدک‌، بیدار است
قاصد از راه رسید
قاصدک بی تاب تو است !

شعر: متین ریاحی 

+ نوشته شده در جمعه بیست و چهارم مرداد ۱۳۹۹ ساعت 16:16 توسط متین ریاحی مهابادی  | 
سرو بلند...
ما را در سایت سرو بلند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nasimkhazan بازدید : 59 تاريخ : شنبه 14 فروردين 1400 ساعت: 19:06

شعری که در اینجا میخوانیم را بنده به تبع شعر " بازیچه ایام"  استاد هوشنگ ابتهاج سروده ام چراکه طبع شعری خود را مدیون قلم پراحساس ایشان میدانم، هرگاه که شعری از ایشان میخوانم ؛قلم خشکیده حقیر دوباره جا سرو بلند...ادامه مطلب
ما را در سایت سرو بلند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nasimkhazan بازدید : 113 تاريخ : سه شنبه 13 اسفند 1398 ساعت: 13:41

نسیم خزان

 

سرو بلند...
ما را در سایت سرو بلند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nasimkhazan بازدید : 82 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 17:19

و در این شهر شلوغ شهرپُر رنگ و ریا اندراین ظلمت سرسبزی ها دلی از جنس بلور کاش میشد، پیدا! خبری در راه است چشم ها گریان است پی آن شهر شلوغ خبری نیست که نیست خبر از بی خبری است!   سرو بلند...ادامه مطلب
ما را در سایت سرو بلند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nasimkhazan بازدید : 142 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 17:19

متن نامه از شخصی است که خودکشی کرد !

میروم بالای پُل، از یک خیابان شلوغ

 

خیره در چشمانِ عابرها، فقط رد میشوم 

 

یک نفر حتی اگر لبخند زد بر روی من 

 

 

باز میگردم به خانه ، چون مُردد میشوم 

 

پی نوشت : گاهی با یک لبخند میتوانی ضامن زندگی دیگری شوی ، اشکالی ندارد تو بخند و بخندان ؛ آنکه میخندد غمش بی انتها است !

 

سرو بلند...
ما را در سایت سرو بلند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nasimkhazan بازدید : 80 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 17:19

مقدمه :درست نویسی شرط اصلی و اساسی در جریان حفظ زبان فارسی از هرگونه دستبرد و یا انحراف است به راستی که اگر فردوسی نیز در روزگار ما به سر میبرد نسبت به این مسئله حساس میشد و اصول نگارش را نیز خصوصاً د سرو بلند...ادامه مطلب
ما را در سایت سرو بلند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nasimkhazan بازدید : 95 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 17:19

به نام نقش بند صفحه خاک عذار افروز مه رویان افلاک خداوندی که در ذاتش علل نیست جهانداری که در ملکش خلل نیست بی شک ادبیات فارسی دارای سابقه طولانی تاریخی است که ریشه در نوع فرهنگ اقوام گوناگون ایرانی دا سرو بلند...ادامه مطلب
ما را در سایت سرو بلند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nasimkhazan بازدید : 86 تاريخ : شنبه 4 اسفند 1397 ساعت: 20:59